- معرفی کتاب «بشکوچ»
رضا کولیوندی بشکوچ دربارهی ازخودگذشتگی و محافظت است. یک عاشقانه که بهانهی روایتش، خون دادن و از جان گذشتن برای وطن است. در یک جمله، این نوشته از سلمان کریمی قصهی بزرگمردان ایران است. حالا اگر دلی و کمی غیررسمیاش را بخواهید بشنوید باید بگویم بشکوچ داستان یک عالمه خون است که خرمشهرِ قبل از سال پنجاه و نه را برای همیشه خونینشهر کرد. رمانی که توفیر دارد بشکوچ یک رمان عاشقانه و جنگی است با شخصیتهایی اندک. کل کتاب روی دوش چهار شخصیت میچرخد: کیارش، ایرانه، سِلدا، و اسماعیل. کیارش و اسماعیل از تکاوران نیروی دریایی هستند که همراه ناخدا صمدی به خرمشهر اعزام میشوند. سلدا دخترعمو و خاطرخواه کیارش است. و آخری هم ایرانه که یک خرمشهری است و اصالتش به بختیاریها برمیگردد. «بشکوچ» در یک نگاه کلی قصهی این چهار نفر است با لعابی از عشق. عشقی که البته با عشق و عاشقی مرسوم رمانها فرق میکند. ساخت و بهانهاش توفیر دارد. اینکه قصه چگونه پیش میرود و کیارش در جنگ چه میکند و خرمشهر چگونه خونینشهر میشود را باید در کتاب بخوانید. یک چهلمتری معروف تقریباً همهی شهرها خیابانهای خاص خودشان را دارند. یک خیابان با کلی خاطره و اتفاق بزرگ و کوچک که گذشته و آیندهی شهر را به ساکنانش گره میزند. این یکی فرق میکند. همهچیز چهلمتری معروف خرمشهر فرق میکند. دلیلش هم خون است. همهی خونهایی که ریخته شد و به این خیابان و خرمشهر هویت داد. همهی خونهایی که خرمشهر را خونینشهر کرده است. قسمتهایی زیادی از «بشکوچ» روایت همین خونینشهر شدن است. صحنههایی بهتبرانگیز و تحریککننده که از شدت تلخی حتی ارادهی گریه را هم ازتان میگیرد. و با همهی اینها، بشکوچ کتاب تلخی نیست. سیاهنمایی هم نمیکند. کشمکشهایش به اندازهاند و در کل روایتی شور و شیرین و نزدیک به واقعیت از خرمشهرارائه میدهد. بشکوچ بیتکلف هم هست، حرفش را صریح میزند و از گفتگوها برخی نقدها به فرماندهی آنروزهای جنگ به وضوح دیده میشود. در کنار این محتوای عالی باید جنبهی روایتهای چندگانه را هم […]
اقتصاد مقاومتی یک مجموعه است؛ این مجموعه اگر فقط در زیر نام اقتصاد مقاومتی مورد توجّه قرار بگیرد، ممکن است چندان منشأ اثر نباشد؛ من علاج را در این میبینم که این مجموعه را به نقاط مهم تقسیم کنیم و برای هر نقطهی کلیدی و مهمی یک فصلی از زمان را قرار بدهیم، و از مسؤولین و افراد شاخص و از آحاد مردم بخواهیم که همهی همّت خود را بر روی آن نقاط کلیدی متمرکز کنند؛ به نظر من، علاج در این است که این نقطهی کلیدی را امسال درست شناسایی کنیم. به اعتقاد من این نقطهی کلیدی، عبارت است از تولید، تولید داخلی، و اشتغال و عمدتاً اشتغال جوانان؛