درباره شاهد ۴۱

لشکر ۴۱ ثارالله در یک نگاه

درباره لشکر ۴۱ ثارالله

سطح یگان:
یگان مستقل
نوع یگان:
یگان‌های رزم – سپاه پاسداران
استان های تحت پوشش:
سیستان و بلوچستان
هرمزگان
کرمان
چکیده محتوا:

سیر تشکیل و گسترش سازمان لشگر:

ابتدا درسال ۱۳۵۹ به صورت یک گردان از نیروهای سپاه شکل می گیرد.

سپس درتاریخ ۱۳۶۰/۷/۵ به صورت یک تیپ منها با دو گردان پیاده درآمد و نام «ثارالله» برای آن انتخاب شد.

در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱ استعداد تیپ به چهار گردان پیاده افزایش یافت

در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰ تیپ به شش گردان افزایش استعداد داد.

درتاریخ ۱۳۶۱/۱۱/۱۸ با گسترش سازمان آن به سه تیپ و یک گردان زرهی، به لشکر ۴۱ ثارالله تغییر نام داد.

درتاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۳ یک تیپ دیگر و یک گردان مستقل ضد زره به سازمان لشگر اضافه شد.

در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۱۹ گردان مستقل ضد زره به تیپ ضد زره ارتقاء یافت.

فرماندهی این یگان را از بدو تشکیل تا انتهای دوران دفاع مقدس، قاسم سلیمانی بر عهده داشته است.

بعد از پیروزی در عملیات طریق‌القدس و قطع ارتباط زمینی یگان‌های تحت امر سپاه سوم عراق، در مناطق غرب دزفول و غرب رود کارون، زمینه مناسبی برای عملیات در هر یک از این مناطق، فراهم آمد و از میان این دو منطقه، منطقه غرب دزفول به دلایلی همچون دور کردن دشمن از شهرهای اندیمشک، دزفول، شوش و تناسب استعداد یگان‌های خودی، با وسعت منطقه و تناسب وضعیت طبیعی زمین آن، با رزم نیروهای پیاده، برای اجرای عملیات برگزیده شد و بدین ترتیب، طرح عملیاتی کربلای ۲ در دستور کار قرار گرفت.

برای اجرای عملیاتی با آن وسعت که چهار مرحله داشت، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تیپ‌های رزمی جدیدی نیاز داشت.

حسن باقری علاوه بر نبوغ خارق‌العاده‌ای که در حل مسائل کلان اطلاعات و عملیات جنگ داشت، در کشف و معرفی استعدادهای جدید که از صلاحیت و شایستگی‌های لازم برخوردار باشند و در پذیرش مسئولیت یگان‌های رزمی تازه تأسیس سپاه توانمند باشند نیز تبحر خاصی داشت.

وی که قبل از عملیات طریق‌القدس با قاسم سلیمانی که در آن مقطع، فرماندهی دو گردان از رزمندگان کرمانی حاضر در عملیات را به عهده داشت آشنا شده بود، ایشان را برای تشکیل یگان رزم استان کرمان مناسب دید و در اواخر دی‌ماه ۱۳۶۰، وی را از جبهه شوش به پادگان گلف دعوت کرد.

روز شنبه ۲۶ دی‌ماه، سلیمانی به‌اتفاق حسن باقری، غلامعلی رشید و محمدجعفر اسدی، نخست به دزفول و سپس به چاه نفت رفت تا با محور عملیاتی رزمندگان کرمانی، در جبهه دشت عباس آشنا شود.

باقری در پایان، محور عملیاتی چاه نقت را به سلیمانی واگذار کرد. وی مأموریت یافت همراه با رزمندگان کرمانی، در جبهه دشت عباس با دشمن نبرد کند.

پس از مشخص شدن محور عملیاتی رزمندگان استان، سلیمانی به کرمان رفت؛ زیرا وی تنها فرماندهی بود که هیچ نیروی تحت امری در منطقه نداشت. از طرفی، گردان‌هایی که فرماندهی آن‌ها را در عملیات طریق‌القدس به عهده داشت، بعد از عملیات، به کرمان عزیمت کرده بودند و از طرف دیگر، رزمندگان کرمانی‌ای که در آن تاریخ در مناطق مختلف جبهه­ها پراکنده بودند، در یگان‌های رزمی موجود، ادغام شده و فرماندهی یگان‌های تابعه را پذیرفته بودند. بنابراین سلیمانی تصمیم گرفت حداکثر استفاده را از زمان ببرد و به‌منظور جمع‌آوری کادر، نیروی رزمی و امکانات موردنیاز، به کرمان برگردد. حسن باقری به‌طور مستقیم درباره تشکیل تیپ مستقل کرمان با سلیمانی حرفی نزده بود ولی امید داشت با سامان دادن رزمندگان استان، بتواند آرزوی تشکیل تیپ کرمان را که از ماه‌ها قبل در سر داشت، عملی کند؛ تا ازآن‌پس، نیروهای کرمانی در نقاط مختلف جبهه پراکنده نشوند.

با دعوت سلیمانی، روز دوشنبه ۵ بهمن‌ماه، جلسه‌ای در پادگان قدس کرمان تشکیل شد. شرکت‌کنندگان در جلسه، تقریباً همان افرادی بودند که پیش‌ازاین، به‌طور خصوصی در جریان تشکیل تیپ قرار گرفته بودند.

وقتی جلسه به پایان رسید، رزمندگان کرمان، هرمزگان و سیستان‌و‌بلوچستان به‌طور غیررسمی، یگان رزمی مستقلی داشتند که اگرچه هنوز نامی برای آن انتخاب ‌نشده بود، مطمئن بودند ازاین‌پس، بعد از عزیمت به اهواز، گروه‌گروه نمی‌شوند و در مناطق مختلف جبهه پراکنده نخواهند شد.

به‌این‌ترتیب، نخستین تیپ رزمی سپاه در منطقه جنوب شرق کشور که با پیشنهاد شفاهی حسن باقری به قاسم سلیمانی، جهت تحویل گرفتن جبهه چاه نفت آغاز شده بود، در پایان روز دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۶۰ و با حضور جمع محدودی، در یکی از اتاق‌های پادگان قدس کرمان شکل گرفت. تیپی که فرمانده، جانشین و تنی چند از مسئولان آن، انتخاب و معرفی شده بودند. اما هنوز نام، امکانات و نیرویی نداشت. حتی تا یک هفته بعد هم این تیپ تازه تأسیس غیر از ۶۰۰ نفر رزمنده آماده نبرد و دو دستگاه خودروی فرسوده چیزی نداشت. ساعت ۲۰ روز ۲۰ بهمن‌ماه، سلیمانی به‌اتفاق عبدالحسین رحیمی و حمید عسکری عازم اهواز شد تا بعد از هماهنگی با ستاد عملیات جنوب، محل مناسبی برای اقامت نیروهایی که به‌زودی به منطقه می‌رسیدند و نیز برای عقبه تیپ تازه تأسیس، بیابد.

سرانجام، ظهر روز پنج‌شنبه ۲۲ بهمن، وقتی اطمینان یافت که قرارگاه کربلا، تیپ تازه تأسیس را از هر نظر پشتیبانی خواهد کرد، طی تماس تلفنی با کرمان، دستور حرکت بیش از ۶۰۰ نفر رزمنده تازه‌نفس را که در پادگان اعزام نیروی امام حسین(ع) کرمان، برای عزیمت به جبهه لحظه‌شماری می‌کردند، صادر کرد و به‌اتفاق رحیمی و عسکری عازم دزفول شد تا ازآنجا به اندیمشک و سپس به دوکوهه بروند. عقبه تیپ تازه تأسیس در پادگان دوکوهه بود.

خاستگاه تیپ ۴۱ ثارالله، سپاه منطقه ۶ کشوری بود که با مرکزیت کرمان، سپاه پاسداران استان‌های هرمزگان و سیستان‌و‌بلوچستان را هم تحت پوشش داشت.

سپاه منطقه ۶، با این تیپ رزمی، در سه عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان مأموریت‌های عملیاتی خود را اجرا کرد. عملیات رمضان، آخرین حلقه نبردهای سپاه منطقه ۶ با حضور تیپ ۴۱ بود. این عملیات نشان داد با توجه به تغییر زمین نبرد ـ از سرزمین‌های ایران به خاک عراق ـ و تصمیم به پیشروی در مواضع پیچیده ارتش عراق و موانع غیرقابل‌عبوری که این ارتش تعبیه کرده بود، ادامه جنگ نیازمند شرایط جدیدی است که بدون ایجاد آن شرایط، نتیجه دلخواه حاصل نخواهد شد. از سوی دیگر، اشباع گنجایش و ظرفیت سازمانی تیپ‌های سپاه پاسداران برای جذب نیروهای مردمی، گسترش سازمان رزم را امری اجتناب‌ناپذیر می‌کرد. به همین منظور، بعد از عملیات رمضان، تیپ‌های رزمی سپاه، از تیپ به لشکر ارتقا یافتند و تیپ ۴۱ ثارالله هم که از عملیات بیت‌المقدس تعداد گردان‌های رزمی‌اش بیش از ظرفیت سازمان یک تیپ بود، به لشکر ۴۱ ثارالله ارتقا یافت و در مرحله جدید، با تشکیل سه تیپ جندالله، حزب‌الله و روح الله، مأموریت‌های محوله‌اش را در میدان جنگ آغاز کرد.

در نخستین حضور سازمان‌یافته رزمندگان کرمانی در جبهه‌ها، مجموعاً ۱۲ نفر از نیروهای جمعی گروهان صف که در عملیات شهید چمران و سپس عملیات شهید رجایی و باهنر شرکت کرده بودند، شهید شدند. ازجمله آن‌ها می‌توان به سعدالله زمزم، مجید ایرانمنش، اصغر افاضاتی و مهدی نامجو اشاره کرد.

قاسم سلیمانی دربارۀ انتخاب نام ثارالله برای تیپ کرمان می‌گوید:

کلمه ثارالله را از نام خط ثارالله در شوش گرفتم، بسیار کلمه مبارک و ارزشمندی بود. طبیعتاً تمام دوستانی که جبهه‌های مختلف را تحویل گرفته بودند و سازمان رزم را برای جبهه سازمان دادند، هرکدام نامی انتخاب کردند. ما هم برای بچه‌های کرمان، کلمه مبارک و مطهر ثارالله را انتخاب کردیم.